رواندرمانی پویشی متمرکز کوتاهمدتِ دکتر دوانلو بر مبنای نظریههای روانکاوی فروید، روابط ابژهی کلاین و دلبستگی بالبی بنیانگذاری شده است و بخشی از هر نظریه را به خدمت گرفته، و با ترکیبی خلاقانه از آنها، دیدگاه کارآمد و مؤثری را پدید آورده است. دوانلو تمرکز بر ماهیت غریزی انسان و متولدشدن با غرایز مرگ و زندگی را از روانکاوی فروید . . .، تأکید بر شکلگیری دلبستگی بهعنوان نیاز بنیادین روان را از بالبی و تمرکز بر چگونگی روابط با والدین را از کلاین به گونهای با یکدیگر درآمیخته است که مفاهیمی جدید و درکی جامع از انسان و نورزهایش ارائه کرده است. این ترکیب هوشمندانه موجب خلق روشی مؤثر در رواندرمانیهای معاصر شده است. اگرچه دکتر دوانلو در نوشتههایش اشارهی مستقیمی به این افراد نکرده است اما محتوای آنچه بیان میکند روشنگر الهامگرفتن از اندیشههای آنان است. یکی از ایرادهای اساسی واردشده به نوشتههای دکتر دوانلو، عدم اتصال تکنیک وی به نظریههای زیربنایی آن است. در این نوشتار، من بر اساس فهم خود، این ارتباط را نوشتهام تا بخشی از این خلأ نظری را کامل کنم.