جستجو نتیجهای نداشت
نتيجه جستجو
از
تا
كي پنير منو جا به جا كرد، داستاني است آموزنده براي كنار آمدن با تغيير و فرارفتن از ترسهاي بازدارنده در مواجهه با تغييرات نامنتظره. كتابي كه ميتوان در مواجهه با بحرانهاي زندگي در طول ساليان بارها و بارها به آن رجوع كرد و از خرد نهفته در آن استفاده كرد.
نماد فروشنده يك دقيقهاي - يك دقيقه - برگرفته از نماي ساعت ديجيتالي است كه قصد دارد به ما يادآوري كندء كه يك دقيقه به مشتريانمان نگاهي بيندازيم و درك كنيم كه آنها مهمترين دارايي ما هستند.
چه كسي پنير مرا جا به جا كرد؟ حكايتي ساده است كه حقايقي عميق را آشكار ميسازد. اين داستاني است درباره تغييراتي كه در يك هزار تو جايي كه چهار موجود جالب به دنبال پنير ميگردند اتفاق ميافتد. البته پنير استعارهاي از آنچه ما در زندگي به دنبال آن هستيم، از شغل، ارتباطات، پول و خانه بزرگ گرفته تا آزادي، سلامتي، شناخت و آرامش روحي.
- بيرون رفتن از هزارتو مثل بيرون رفتن از زندان باورهاي قديمي است. - باورها نقش و توانايي بالايي در شكست يا موفقيت ما دارند. - نميتوان با كوله باري كهنه، جست و جويي تازه را آغاز كرد. - تغيير دادن افكار، هويت شما را تغيير نميدهد. - شما همان باورهايتان نيستيد، بلكه فردي هستيد كه آنها را انتخاب مي كند. - باورها خيلي قدرتمندند. يك باور زمان گذشته، به تنهايي ميتواند كل شركت را ورشكست كند. - وقتي به خود اجازه ميدهي چيزي را باور كني، يك دنيا امكانات جديد درهايشان را به رويت باز ميكنند. - شرايط تغيير ميكنند، جهان متفاوت ميشود؛ و چيزهايي كه ديروز حقيقت داشتند شايد ناگهان امروز ديگر حقيقت نداشته باشند. - چرا برخي با تغيير سازگار شده، پيش ميروند و پيروز ميشوند، و برخي در برابر تغيير مقاومت كرده، درجا ميزنند و ميبازند؟
در اين داستان، چهار شخصيت خيالي ترسيم شده است. موش ها:‹اسنيف› و ‹اسكوري› و آدم كوچولوها:‹هم› و ‹ها›. اين چهار شخصيت، قسمتهاي ساده و پيچيده درون ما را بدون توجه به سن، جنس، نژاد يا مليت نشان ميدهند. گاهي ممكن است مثل اسنيف عمل كنيم كه تغييرات را بو ميكشد و متوجه آن است، يا مثل اسكوري كه سريعا وارد عمل شده و تعلل نميكند، يا گاه مانند هم ميشويم كه با انكار تغييرات در مقابلشان ميايستد؛ چرا كه ميترسد به طرف چيزي بدتر كشيده شود، يا مثل هاو كه فرا ميگيرد و وقتي شرايط، او را به طرف چيزي بهتر ميكشاند، خود را با آن تغيير وفق دهد.
«چه كسي پنير مرا جا به جا كرد؟» داستاني است در مورد تغييري كه در داخل يك ماز رخ ميدهد و در آن چهار شخصيت بامزه در جستجوي «پنير» هستند - پنير، استعاره از چيزي است كه ما ميخواهيم در زندگي داشته باشيم، مانند شغل، رابطه، پول، خانه بزرگ، آزادي، سلامت، قوه ادراك، آرامش روان، يا حتي فعاليتي مثل آهسته دويدن يا گلف بازي كردن...
زندگي مسير صاف و راحت نميباشد. تمام دالانها و راهروهاي زندگي، طوري نيست كه بتوانيم راحت و بدون مانع در آن حركت كنيم بلكه هزارتويي از انواع حركات است كه از طريق اين حركات ميبايست راه خود را جستجو كرده، گيج و گم شده و در نهايت مسير خويش را بيابيم. گاهي وقتها ممكن است در اين جستجو وارد كوچههاي بنبست شويم. اما اگر ايمان داشته باشيم خداوند راهي برايمان خواهد گشود. شايد اين راه راهي باشد كه هرگز به آن نينديشيده بوديم. اما اين گشايش در نهايت ما را بسوي بهترينها رهنمون خواهد كرد. اِ- جي - كروتين
بهترين راهحلها ميتوانند بسيار متفاوت از آن چيزي باشند كه انتظار داريد. كتاب «چه كسي پنيرم را جا به جا كرد؟» اهميت جا به جا شدن با پنير براي سازگاري با تغيير را در كار و زندگي نشان ميدهد. ولي آنچه نميدانيد اين است كه چگونه يا از كجا شروع كنيد؟ و اينكه آيا چيزهايي مهمتر و بيشتر از پنير وجود دارند؟ «بيرون از ماز» داستان جديد و جذابي است كه به شما كمك ميكند تا بر موانع موجود چيره شويد و آيندهاي شادتر و درخشانتر براي خودتان رقم بزنيد. اين كتاب براي كساني نوشته شده است كه به دنبال موفقيت شخصي و شغلي بيشترياند. خواندن اين كتاب دقايقي بيشتر طول نميكشد، ولي تاثير و كمك شگرف چشماندازها و درسهاي ارزشمندش ساليان دراز در زندگيتان ماندگار خواهد شد.
20 سال پيش دكتر اسپنسر جانسون داستان دو آدم كوتوله را در كتابي به نام «چه كسي پنير مرا جا به جا كرد؟» براي ما تعريف كرد. آن كتاب با به اشتراك گذاشتن خرد و انديشههاي متعالي درباره تغيير و ترس، جهان را زير پا گذاشت و در همه جا با استقبال روبرو شد. پس از فروش 28 ميليون نسخه از آن كتاب، دكتر جانسون دوباره به سراغ شخصيتهاي مورد علاقهاش بازگشته است. اين كتاب كه بخش دوم همان داستان است به شما كمك خواهد كرد تا از راز و رمزهاي هر نوع هزارتويي كه در آن گرفتار هستيد، پرده برداريد و رهايي را در آغوش بگيريد. كتابي بينظير كه زندگيتان را متحول مي كند.
اثري ديگر از نويسنده «چه كسي پنير من را جابهجا كرد؟» قلهها و درهها همان فرازها و فرودهاي زندگي و كار همه انسانها است. در داستان قلهها و درهها، كشف خواهيد كرد كه چگونه ميتوانيد: زودتر از دره بيرون بياييد. مدتي طولانيتر در قله بمانيد. قلههايي زياد و درههايي كم داشته باشيد. اين كتاب، به شما ميآموزد كه چگونه: اشتباهاتي كه در موقعيتهاي خوب انجام ميدهيد، فرداي بد زندگيتان را ميسازند. و اينكه اقدامات عاقلانه، در وضعيت بد امروز، لحظههاي خوب فردايتان را خلق ميكنند.
استفاده از روش «بله» يا «خير» در اتخاذ تصميمات، نه تنها شما را به نتايج بهتري ميرساند، بلكه از استرس شما در زندگي ميكاهد. راهكاري قابل اطمينان براي اينكه بدانيم چگونه به آنچه براي ما كارآيي دارد «بله» و به آنچه برايمان كارآيي ندارد «خير» بگوييم...
سمبل سمبل يك دقيقهاي ـ همانند نگريستن به يك ساعت مدرن و ديجيتال است كه ميخواهد به ما يادآواري كند كه يك دقيقه از عمرمان سپري شده است، بنابراين بايد هر از گاهي يك دقيقه از وقتمان را صرف نگريستن به چهره فرزندانمان كنيم.