آخرين وداعم با استيون هاوكينگ در كليساي بزرگ مريم مقدس، ساختماني پانصد ساله در وسط كمبريج انجام گرفت. مارس 2018 بود. روي يك صندلي نشستم و هنگامي كه رد شد، آخرين لحظهاي بود كه نزديكش بوديم. با وجود تابوتي كه او را از من و ديگر سوگواران جدا ميكرد، سرانجام پس از هفتاد و شش سال، در برابر صدمات و چالشهاي عالم خاكي حفاظش ميشد. حس كردم دوباره با وي هستم.
استيون شهره آفاق بود؛ به خاطر شوراندن دنياي فيزيك، به خاطر نوشتههايش، و به اين خاطر كه اين همه را با جسمي در هم كوفته به انجام رسانيد.
آشناييم با استيون پس از تماسش با من در سال 2003 شروع شد. از من خواست درباره همكاري با او در نگارش كتاب فكر كنم. وي گفت نثرم را ميپسندد و اين را كه فيزيكشناسي بودم كه كار او را درك ميكند دوست داشت.
نخستين كتابي كه نوشتيم «تاريخچه مختصر زمان» بود. كار نوآورانهاي نبود. پس از آن تصميم به نگارش كتاب طرح بزرگ گرفتيم و...
با يادآوري اوقات مشتركمان و برشمردن فرازهايي از زندگيش، در نظر دارم آنچه را كه آموختم با شما در ميان نهم.