روزي جك از من پرسيد: «تو دوشنبه را چه رنگي ميبيني؟» با حواسپرتي پرسيدم: «چي؟ تو روزها را رنگي ميبيني؟» بزرگ كردن پنج بچه براي بيشتر والدين بهاندازۀ كافي دردسرساز است، حال وقتي يكي از آنها تشخيص ابتلا به اوتيسم را دريافت كرده باشد زندگي همۀ اعضاي خانواده پيچيدهتر، احساسيتر و شگفتانگيزتر ميشود. «كري كرئيلو» مادري است كه تمام سختيها و آسانيها، تلخيها و شيرينيها و گريهها و خندههاي خود را كه از حضور يك كودك مبتلا به اوتيسم در خانواده ناشي ميشود شرح ميدهد. او با قلم شيوا و شيرين خود كه گهگاه لبخند دلنشيني را بر لبها ميآورد، ما را به تماشاي زندگي جالب خود دعوت ميكند و به ما نشان ميدهد كه چگونه اوتيسم باعث بهتر شدن زندگي او و ساير اعضاي خانوادۀ خويش شده است. خواندن اين كتاب به افرادي كه به نحوي با اوتيسم سروكار دارند (مادران و خويشاوندان كودكان مبتلا به اوتيسم، دانشجويان و متخصصان علاقهمند به اوتيسم و حتي تمام كساني كه از خواندن داستانها و خاطرات شيرين لذت ميبرند) توصيه ميشود. اگر تا به حال صرفاً اوتيسم را از طريق مطالعۀ كتب تخصصي شناختهايد، وقت آن رسيده است كه آن را از ديد يك مادر نيز در نظر بگيريد. آمادهايد؟