جهان، جهان تغييرات است و با ثباتترين قانون دنيا بيثباتي است. از اين رو ذهن انسان مدام در پي رهگيري تغييرات هستي است و در اين كشاكش، در پي يافتن الگوها و قانونهايي است كه بتواند خود را با آنها هماهنگ نمايد ، تصميمگيري كند و نتيجه بگيرد. ايده ‹الاكلنگ واژههاي سه گانه› روشي است تا در سه راهي انتخاب اتفاق و هيجان و رفتار، راه ميانه را به وقت نياز پيش گيريم چرا كه يك يك است و دو دو اما از سه تكثر زايد!
ايده الاكلنگ واژگان سه گانه ارتباط ميان منطق ارسطويي و فازي را مدل كرده است و در واقع نوعي منطق سه گزينهاي فازي است كه روي واژگان پياده شده است. بحث اين ايده بر سر مرز ميان سازهها است. آنجا كه تحول، تدريج، تغيير، تنوع، تكامل و تحرك روي واژگان و پديدهها رخ ميدهد، يعني دقيقا در نقاط مرزي.