چيستا يثربي


تولیدکننده

بازه‌ی قیمت (تومان)

از

تا

مرتب‌سازی
تعداد تصاویر
خواب گل سرخ
  • 40,000 تومان
  • با تخفیف: 40,000 تومان
دخترک شب طولانی و راحیل (نمایش‌نامه)
  • 12,000 تومان
  • با تخفیف: 12,000 تومان
برخورد نزدیک از نوع آخر (و سرخ سوزان) نمایش‌نامه
بانو و مرد مرده (و 2 نمایش‌نامه دیگر)
  • 10,000 تومان
  • با تخفیف: 10,000 تومان
شیدا و صوفی
  • 35,000 تومان
  • با تخفیف: 35,000 تومان
او 1 زن
  • 40,000 تومان
  • با تخفیف: 40,000 تومان
معلم پیانو
  • 20,000 تومان
  • با تخفیف: 20,000 تومان
پستچی
  • 35,000 تومان
  • با تخفیف: 35,000 تومان
زنی که تابستان گذشته رسید (نمایش‌نامه)
  • 30,000 تومان
  • با تخفیف: 30,000 تومان

خواب گل سرخ

  • 40,000 تومان

خواب گل سرخ رمانی درباره آدم‌هاست، آدم‌های ساده و معمولی. آدم‌هایی مثل من، شما، همسایه‌ها و مردم کوچه و بازار... همه ما دل‌مان می‌خواهد از اتاق تنهایی خود خارج شویم و به آدم‌ها نزدیک شویم. همه ما دل‌مان می‌خواهد که دوست داشته باشیم و دوست داشته شویم، اما آیا در دنیای متکثر و مجازی امروز، چنین چیزی ممکن است! یک راه بیش‌تر وجود ندارد. برای شناخت آدم‌ها باید گاهی در اتاق را باز گذاشت...

دخترک شب طولانی و راحیل (نمایش‌نامه)

  • 12,000 تومان

«دخترک شب طولانی کاندید» چندین جایزه در جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر بوده و همواره متن آن به عنوان یکی از متون موفق در معاصر سازی قصه‌های کهن مثال زده شده است، سعی کرده از چندین قصه کهن برای معاصر سازی و جلوه‌های مدرن زندگی امروز جامعه‌ی جهانی سخن بگوید. با یافتن راز قصه‌های کهن به این نتیجه می‌رسیم که جهان همیشه در حال تکرار است و بعضی از مؤلفه‌ها همیشه در زندگی بشر وجود دارند، مثل عشق، حسادت، تنفر، خیانت، مرگ. «راحیل» بر اساس افسانه‌ها و اساطیر کهن نوشته شده است که تقریبا در همه‌ی ادیان و ملل مشترک است. راحیل سعی می‌کند به آرزوی دیرین بشر برای جاودانگی باید آزمون‌هایی را پشت سر بگذارد، اما در این آزمون‌ها و امتحان‌ها، کم‌ کم درمی‌یابد که نفس جاودانگی آن چنان مهم نیست که جاودانه زیستن در ذهن مردم و جهان.

برخورد نزدیک از نوع آخر (و سرخ سوزان) نمایش‌نامه

  • 12,000 تومان

قاضی: حکم این است: سرکار خانم نسترن سماوات، شما باید طبق حکم دادگاه منکرات، به عقد دایم آقای آرش معتمد دربیاین! این حکم از این لحظه، تا سه روز دیگه لازم‌الاجراست. نسترن: نه آقا ـ نه! من راضی نیستم... جمع کنید این بساطو... آقا من صد بار گفتم که نمی‌خوامش، چرا حکم زور می‌دین... تولدمون زورکی، مردن‌مون زورکی، لااقل بذارین اختیار دل بی‌زبون‌مون دیگه دست خودمون باشه. من نمی‌خوام زن این آقا بشم... زور که نیست! آرش: منم راضی نیستم آقا... من ترجیح می‌دم بمیرم، اما شوهر این خانم نشم... اصلا مگه شما آقامین که دارین به زور زنم می‌دین؟

بانو و مرد مرده (و 2 نمایش‌نامه دیگر)

  • 10,000 تومان

آیا تاکنون برای شما اتفاق افتاده است به جایی بروید که آن را اصلاً نمی‌شناسید اما آدم‌هایش برای شما آشنا هستند، حتی بیش از آشنا، مثل افراد خانواده‌ خودتان؟... بانو و مرد مرده، در یک فضای رئال جادویی، سرنوشت جامعه‌ای را به تصویر می‌کشد که برای ما آشناست، اما در عین حال آن را نمی‌شناسیم. ما در این جامعه زندگی کرده‌ایم، پس چرا چنین برای ما غریبه است؟ این داستان به نقد روابط انسانی امروز در جامعه‌ای می‌پردازد که در آن کم‌کم انسان از هویت راستین خود تهی می‌شود و باور می‌کند فرد دیگری است. این نمایش‌نامه را بازیگران آمریکایی در دانشگاه آیووا نمایش‌نامه‌خوانی کردند و در بین ده اثر از نمایش‌نامه‌نویسان برتر جهان مقام اول را کسب کرد.

شیدا و صوفی

  • 35,000 تومان

خیابان‌ها همه شبیه هم بودند. تا حالا زندان نرفته بودم. با خودم گفتم، باز خودشیرینی جلو رئیس؟ آخر این چه سوژه‌ای بود که قبول کردی؟ پسر جوان پولداری به جرم قتل نامزدش در زندان است و هر لحظه، منتظر حکم قصاص است. خانواده دختر هم کارخانه دارند و ابدا حاضر به بخشش نیستند. می‌دانستم که اسم دختر صوفی بوده،‌ هفده ساله، پیش‌دانشگاهی هنر...

او 1 زن

  • 40,000 تومان

هجده سالم که بود، عاشق رئیسم شدم... خیلی ساده اعتراف می‌کنم... چون خیلی زیاد عاشقش شدم... روز مصاحبه چند نفر رو گلچین کرد که خودش ازشون مصاحبه بگیره... همه‌شون زیبا به‌نظر می‌رسیدن. کلی به‌خودشون رسیده بودن. من ساده بودم، با همون مانتوی کتون و شلوار جین همیشگیم. نمی‌دونم چرا منم بین اونا انتخاب کرد! ...نوبت من که رسید کمی استرس داشتم. بچه نبودم. مصاحبه‌های شغلی زیادی داده بودم و چون پارتی نداشتم رد شده بودم... سرش روی کاغذ بود. موهایش خرمایی. بدون اینکه سرش را بلند کند، گفت: مجرد یا متأهل؟ گزینه‌ سومی نبود؟ نفس عمیقی کشیدم و با قاطعیت گفتم: «مطلقه!» سرش را از روی کاغذ بلند کرد، گفت: «خیلی جوانید!» تازه متوجه شدم چشمانش بین سبز و خاکستری‌ست و چقدر آشناست! جوان بود. شاید هفت هشت سالی بزرگ‌تر از من! گفتم: جوان؟ ممکنه! در فرم نوشت: مطلقه...

معلم پیانو

  • 20,000 تومان

طوفان بود، حتما همه می‌خندیدند که در آن طوفان نوح که داشت همه گرد و غبار جهان را به سر و صورتم می‌ریخت، با کفش‌های پاشنه بلند دربه‌در دنبال آدرسی می‌گشتم که کسی تا حالا اسمش را نشنیده بود. انگار آدرسی از کره مریخ می‌خواستم! کوچه شباهنگ... جوری نگاهم می‌کردند انگار فحش داده‌ام! نمی‌دانم علتش طوفان بود یا موهای آشفته من در باد که از زیر شال بیرون زده بود یا حسی که در طوفان، مرا به آن کوچه برد بود. آن هم در محلی که نم‌شناختم... بالاخره از پشت چنارها تابلوی کوچه شباهنگ پیدا شد و بعد آن، تابلوی کذایی آموزشگاه موسیقی شایان. یک لحظه تردید کردم. واقعا باید می‌رفتم؟

پستچی

  • 35,000 تومان

14 ساله که بودم، عاشق پستچی محل شدم. خیلی تصادفی رفتم در را باز کنم و نامه را بگیرم، او پشتش به من بود. وقتی برگشت قلبم مثل یک بستنی، آب شد و ریخت رو زمین! انگار انسان نبود، فرشته بود! قاصدک و پیک الهی بود، از بس زیبا و معصوم بود! شاید 18، 19 سالش یود. نامه را داد. با دست لرزان امضا کردم و آن‌قدر حالم بد بود که به زور خودکارش را از دستم بیرون کشید و رفت. از آن روز، کارم شد هر روز برای خودم نامه نوشتن و پست سفارشی! تمام خرجی هفتگی‌ام، برای نامه‌های سفارشی برای خودم می‌فرستادم که او بیاید و زنگ بزند، امضا بخواهد، خودکارش را بدهد و من یک لحظه نگاهش کنم و برود.

زنی که تابستان گذشته رسید (نمایش‌نامه)

  • 30,000 تومان

نمی‌شد شمردشون، همه‌شون وحشی بودن، زیر نور ماه له‌له می‌زدن و چشماشون برق می‌زد، انگار همه‌شون هار بودن، ما شروع کردیم به دوئیدن، اونا هم دنبال ما می‌دوئیدن، سیاوش دست منو گرفته بود. من حتی فرصت نمی‌کردم جیغ بزنم، دیگه به پشت سرم نگاه نمی‌کردم، چون حالا مطمئن بودم همه سگای ولگرد اون شهر توی اون پارک جنگلی جمع شدن و دنبال ما می‌دوئن... من و سیاوش می‌دوئیدیم و هر دومون فقط به یه چیز فکر می‌کردیم...

صفحه‌ی 1