در تربیت عید قدیمء مانند آنچه که افلاطون در کتاب قوانین به روشنی بیان میکند کودک نه به خاطر خودء بلکه به واسطه پیوند تابعیت که او را به شهر متصل میسازدء در نظر گرفته میشود. همچنین تربیت قرون وسطاییء با الهام از مسیحیتء به کودک در قالب رابطه او با خداوند میپردازد. از یک سوء پایدای (تربیت) باستان کودک را شهروندی میداند که در جامعه مدنی تکامل مییابد و از طرف دیگرء تربیت قرون وسطایی به کودک به چشم موجودی نگاه میکند که به واسطه گناهء جهالت و غرایز جنسی دچار تباهی شده است و باید اصلاح شود و به راه راست هدایت شود.