لوئلین جونز عقیده دارد که تاریخ در ایران یک روایت کلاسیک نیست بلکه مانند جورچینی است که باید از خلال ترانهها، اشعار، افسانهها و مهمتر از همه اساطیر آن را بازیافت. بعداز مقدمه خواندنی نویسنده، بخش اول کتاب از زمانی آغاز میشود که دو قوم پارس و ماد در بخشهای غربی ایران ساکن شدهاند و برخورد آنها به چیرگی پارسیان میانجامد و سلسله هخامنشی با کوروش آغاز میشود. دومین بخش به کندوکاو درباره عملکرد پادشاهان هخامنشی از نوع اداره امپراطوری تا اوضاع خانوادگی و شیوه زندگیشان، خدایانی که میپرستیدند و باورهایی که داشتند، اختصاص دارد. نویسنده تلاش کرده تا تصویری چندجانبه و مبتنی بر واقعیت از آن دوران ارائه دهد. بخش سوم تصویری از پارس بعداز دوران مرگ داریوش نشان میدهد، دورانی که سرانجام به فروپاشی سلسله هخامنشی ختم شد. دورانی که نویسنده آن را باوجود فرجام نهایی، دوران زوال نمیداند بلکه دورانی مینامد که پارس از منافع جهانگشاییهای خود بهرهمند میشد. بخش پایانی کتاب عصر شاهان بزرگ از کوروش کبیر تا داریوش سوم با عنوان سخن آخر بسیار خواندنی است. در این بخش که نام «پارس گذشته؛ ایران کنونی» را بر خود دارد، نویسنده شرحی از پادشاهان بعد از هخامنشیان میدهد، به سقوط شاهان ساسانی توسط اعراب مسلمان اشاره میکند و از نقش مهم فردوسی در احیای فرهنگ ایرانی میگوید. در ادامه همین بخش، از ظهور سلطنت پهلوی و شیفتگی محمدرضاشاه نسبت به عظمت ایران باستان میگوید. از بروز انقلاب در ایران و برخوردهای تندی که در آغاز نسبت به میراث باستانی مانند تخت جمشید وجود داشت و اینکه اقدامات چه افراد و نهادهایی از تخریب آنجا جلوگیری کرد.