معرفی محصول:
مادری با دختر و پسر جوانش منتظر نشستهاند پشت میز غذا. قرار است پدر بیاید و با هم ترفیع شغلی او را جشن بگیرند. برای همین، شام خوراک صدف پختهاند؛ غذای محبوب بابا. اما چند ساعت گذشته، صدفها هنوز میجوشند و آنها همچنان منتظر نشستهاند و بابا به خانه برنگشته است. نکند اتفاقی افتاده؟ مثلا تصادفی، چیزی. پدر تمام این سالها خودش را کشته تا خانوادهی متحد و آبرومندی باشند. با هم شام بخورند. با هم بیرون بروند. اما حالا، که انگار سر برنگشتن ندارد، خانواده خوشحالاند یا نگران؟ نقدا بهتر است یک پیالهی دیگر بنوشند و ببینند کلید در قفل در میچرخد یا نه.
شاهکاری از ادبیات آلمانیزبان؛ برندهی جایزهی معتبر اینگهبورگ باخمان.
160,000 تومان
136,000 تومان