کوچه نقاشها (خاطرات سیدابوالفضل کاظمی)
معرفی محصول:
فرصت را خوب دیدم و نیرو را بر پا دادم فضا عوض شد وقتی عشق آمد وسط اگر کسی هم خوف داشت رو نمیکرد. دلها قرص شد با ذکر خدا بعد گروهان فدک و بقیع را فرستادم سمت چپ نعلاسبی و گروهان نینوا را سمت راست رفته بودیم تکلیفمان را با عراق یکسره کنیم از سه طرف خوردیم با پانک دریای آتش و خون شد خودم هم خلبازیام گل کرده بود بلندگو را گرفتم و راه افتادم وسط بچهها تا رجز بخوانم و روحیه بدهم نمیدانم برای خدا بود یا برای خودم خوفم را پنهان کردم و راست ایستادم.
250,000 تومان