اورسولا دختری یازده ساله است که خودش را در وبلاگش کارآگاهی مخفی به اسم ربکا معرفی میکند. او به دیگران میگوید مادرش در یک جعبه جادویی غیب شده و دیگر برنگشته است. اما آیا این ماجرا حقیقت دارد؟ آیا او واقعا ربکاست؟ همان کارآگاه مخفی مشهور که دیگران را فریب میدهد؟ این دختر یک وبلاگ دارد و ناخنهای پایش لاک سبز زمردی دارند، پنج کرم خاکی دارد و گربهای که در فضا گم شده! خب، شاید بعضی از این حرف ها راست نباشند... یا شاید هم باشند... ولی چه کسی میتواند همیشه همیشه راست بگوید؟