حالا میدانم که زندگیهایمان متشکل از فصلهای متغیر است. در تاریکترین روزهای اواسط زمستان غمافزا باید هرکاری از دستمان برمیآید برای حفظ ایمانمان انجام بدهیم ، جسم و روحمان را تغذیه کنیم و شعلهای ( ولو بسیار کوچک یا باریک ) را در ژرفای قلبهایمان روشن نگه داریم.
شمع و چراغهای تزیینی روشن کنیم و با نوید تولدی دوباره ظلمتی را به عقب برانیم که ما را تهدید میکند؛ ...اگر بتوانیم به اندازه کافی دوام بیاوریم بهار بازمیگردد و برگهایی که در عمق شاخههای عریان و ساقههای بیبرگ و بار درخت مو پنهان است، با وعدهای محبتآمیز، در آفتاب گشوده است.