پلیس جوان یک برگهی کاغذ تاشده را با دستهایش بالا گرفت. «من افسر دان هستم. ما یک مجوز مکتوب برای تلونیوس الیس داریم» -«کی؟» -«تلونیوس الیس» -«ما اینجا کسی به این اسم نداریم». پلیس جوان به گروه کر پشتسر خواهر جی نگاه کرد و گفت: «کسی اون رو نمیشناسه؟ ما مجوز داریم.