قدرت چیست؟ پاسخهای گوناگون و گاه ناسازگاری به این پرسش دادهاند. برخی قدرت را در پیوند با سرکوب و خشونت و زورگویی و تصرف میدانند، برعکس، برخی آن را در پیوند با آزادی و اتحاد و آگاهی و بخشش. قدرت، زمانی با قانون یکی گرفته میشود، زمانی دیگر با خودسری. بیونگ چول هان، متفکر و نظریهپرداز حوزه فرهنگ، در کتاب حاضر، میکوشد ماتریس مفهومیای از قدرت را ترسیم کند که به هیچ روی یکسونگرانه نیست و قدرت را صرفاً با اِعمال زور یکسان نمیداند. هدف او از نگارش کتاب این است: ستاندن قدرتی که «قدرت»، به دلیل قصور فهم ما از چیستی واقعیاش، به دست آورده است. او منظری تازه و اصیل به روی ماهیت قدرت میگشاید و نور تازهای بر این ویژگی کلیدی زندگی اجتماعی و سیاسی میافکند.