"برای موفق شدن در مقیاس بزرگ، باید توانایی پذیرش شکست در همان مقیاس را نیز داشته باشید. معمولا موفقیت بر شکست تکیه میکند، به همین خاطر است که شکست جزئی جداییناپذیر از موفقیت است. شکست خوردن چه معنایی دارد؟ فکر میکنم به این معناست که ما حداکثر بهره ممکن را از زندگی می بریم. ما زندگی را در ابعاد مختلفی تجربه میکنیم، نه این که فقط خودمان را با یک احساس مداوم و یک وجهی راضی نگه میداریم. ما در دنیایی رنگی زندگی میکنیم، نه دنیایی سیاه وسفید. ما در حین سفر میآموزیم. با وجود تمام چالشهای سر راهمان، نمیتوانم به چیزی جز این فکر کنم که زندگی سفری فوقالعاده است."
نویسنده این کتاب با نوشتن از تجربههای زیستهی خود نقل قول از افراد شناخته شدهای که با آنها مصاحبه کرده، در عین حال که کمالگرایی فرهنگ مدرن را به باد انتقاد میگیرد، میخواهد به ما مخاطبان این را یادآوری کند که شکستهایمان ما را تعریف نمیکند، بلکه چگونگی واکنشمان را به ناکامیهاست که به ما معنا میدهد. ما باید شجاعت و جسارت شکست خوردن را در خودمان پرورش دهیم و یاد بگیریم چگونه خود را از سایه سنگین ناکامیهای گذشته بیرون بیاوریم، چگونه از شکستهای احتمالیمان هراسی نداشته باشیم، چگونه ناکامی و نامرادی را منحصر به خودمان نپنداریم و دیگران را شکستناپذیر ندانیم، چگونه در برابر فشار جامعه برای موفق بودن به هر ترتیبی بایستیم و اصلا اینکه چگونه شکست بخوریم.