روزی کودکی در میان امواج متلاطم زندگی متولد شد. سالها این امواج بیرحم او را با خود آن قدر بالا و پایین برد که اینک بعد از 90 سال او از زندگیش سخن میگوید و به این میاندیشد که اگر شنا میدانست، میتوانست خود را به ساحل خوشبختی برساند. ولی شنا کردن را کسی به او نیاموخته بود و سرنوشت کسی را در مسیر او قرار نداده بود تا به او شنا بیاموزد. این سوال برای همه انسانها است که این توانایی را از چه کسی و از کجا و کی باید آموخت و این همان راز بزرگ زندگیست.