(اراده قدرت) که نیچه از آن سخن میگوید و به معنایی و به عبارتی، همان (کشش به قدرت) یا (کشش به سوی نیرو) میباشد، در همه پدیدههای هستی و جامعه جاری و ساری است: در طبیعت در سیاست، در هنر، در وظایفالاعضا و زیستشناسی انسان. اگر هم چنین نباشد، نیچه میخواهد که چنین باشد، یعنی که آدمی در هر چیز قدرت را بجوید و بخواهد. این اراده یا کشش معطوف به قدرت، با قدرتطلبی پیشپاافتاده و رایج میان سیاستبازان و دنیاپرستان یکی نیست، بل برابر نهاد (آنتیتز) مقهوریت و حقارت و سرسپردگی و توسریخوری است. از همینروست که نیچه به جای مدح و ستایش (مردم) و (تودهها) یا ناتوانان و از پادرافتادگان، یا حتی همدردی و دلسوزی نسبت به آنان، به سرزنش و حتی خوارشماری ایشان میپردازد.