در خانه سنتی کرهای که درها و پنجرههای آن رو به آفتاب صبحگاهی باز است و از دود گازوئیل و سر و صدای شهر خبری بیست. میزبانمان چای تازهای را که یکی دو روز پیش خودش خشک کرده با استفاده از برگهای چینی اول بهاره ریز برایمان دم کند. آب توی قوری را از چشمهای سنگی در فصل بهار که پشت خانه میجوشید تامین کرده باشد. صدای شرشر آب رودهای کوهستان را بشنویم. طعم نخستین فنجان چای با چنان عطری که اصلا انتظار نداریم...