میخائیل باختین (1895 - 1975) فیلسوف و منتقد ادبی، در دوره زندگی خود چندان مورد توجه قرار نگرفت، اما مجموعه آثار او بر چگونگی تفکر ما درباره فرهنگ بصری تاثیر شگرفی گذاشته است. ایدههای او بار دیگر توجه همگان را به توانایی بالقوه صدای خلاقانه برای واژهسازی جلب کرد. او مفاهیمی را طرح کرد که به کلیدواژههای پساساختارگرایی و فلسفه و نقد ادبی تاریخگرایانه نوین بدل شدهاند اما هنرمندان، مورخان و منتقدین هنری هنوز چنان که باید و شاید از آن بهره نمیبرند. در این کتاب به مفاهیمی که باختین به ویژه در آثار متاخر خود مطرح میکند، به تحلیل فرهنگ بصری و کارورزیهای هنری، رابطه تنگاتنگ هنر و زندگی، هنرمند در مقام خالق، پذیرش و مخاطب و با رفتار/ بینامتنیت پرداخته میشود. بدیت ترتیب این کتاب واژگان مفهومی جدید در اختیار کسانی که به فرهنگ بصری میپردازند، قرار داده - ایدههایی همچون پاسخگویی، فرجامناپذیری، ناهمگونی زبانی، کرونوتوپ، و کارنوال - و رویکردی عملی و جدید در تحلیل تاریخی گست ژانر و ظهور مجدد روایت در هنر معاصر به دست میدهد.
دبورا جی هاینز از مفاهیم باختینی برای تفسیر انواع و اقسام هنر از شمایلهای مذهبی تا نقاشان پساامپرسیونیتی و نوگرایان روسی بهره میبرد تا نشان دهد چگونه میتوان با به کار گرفتن تفکر باختین در فرهنگ بصری، به بینشهایی نو و شاخص دست یافت. در این کتاب برخی از ایدههای نادیده انگاشتهشده باختین دوباره در کانون توجه قرار داده شده است و او در حکم فیلسوف زیباییشناسی در قابی دیگر قرار میگیرد. به همین سبب خواندن این کتاب برای جامعه گستره پژوهشگران باختین و همچنین برای دانشجویان و کارورزان فرهنگ بصری ضرورت دارد.