آنارشیست (نمایشنامه) (2زن)
معرفی محصول:
کتی: نگهبان رو صدا کن.
اَن: چی می خوای؟
کتی: نگهبان رو صدا کن.
اَن: تا به نامِ عدالت بگی تو زندان داری می پوسی و می میری. [مکث] وظیفه ی من غلبه کردن به احساساتمه. و قانون مداری، البته اگه بتونم، بی طرفانه، بسته به مورد. من احساساتت رو درک می کنم...
كِتی: خُب؟
آن: ... و با وجودِ اونا، و احساساتم، سعی می کنم وقت بذارم، آره، فکر کنم من...
کتی: اونا چیان؟
آن: احساساتم؟
کتی: آره، اونا چیان؟
آن: این که شاید کسی توی کنترلِ احساساتش موفق باشه ورايِ تصورته؟ و ستودنیه؟ اسمی واسه ش هس؟
کتی: خب.
آن: اسمش «خویشتن داریه»؟ یا «احتیاط»، یا ...
کتی: ... خب.
آن: شاید اسمش تعادل باشه؟ [مکث] تو دوس داری آزاد بشی.
کتی: این جا همه دوس دارن آزاد بشن.
30,000 تومان