از آزادی که حرف می‌زنیم

ما معمولا آزادی را «آزادی از» یا آزادی منفی تعریف می‌کنیم؛ اما اگر آن را گریز یا فرار تعریف کنیم، نه معنای آزادی را در خواهیم یافت و نه یاد می‌گیریم که چگونه می‌توان آن را برای جهان به ارمغان آورد. «آزادی برای» یا آزادی مثبت مستلزم این است که دربارۀ کسی که می‌خواهیم باشیم بیندیشیم؛ این که ارزش‌هایمان چیست و چگونه باید آن‌ها را در جهان محقق کنیم. اگر آزادی را مفهومی مثبت در نظر نگیریم، به آزادی منفی نیز دست نخواهیم یافت، زیرا حتی قادر به درک درست موانع نیستیم، چه رسد به این که موانع را چون ابزار در دست بگیریم و ا آن‌ها برای گسترش آزادی خود بهره ببریم. اسنایدر در این کتاب استدلال می‌کند که ما معنای آزادی را فراموش کرده‌ایم و همین به سمت بحران سوق‌مان می‌دهد. فکر می‌کنیم اگر بتوانیم هر کاری را که می‌خواهیم انجام دهیم آزاد هستیم؛ اما آزادی واقعی آن قدر که «آزادی از» است، «آزادی برای»-آزادی برای شکوفایی و ریسک کردن برای آینده‌ای که با همکاری انتخاب می‌کنیم - نیز هست. آزادی ارزشی است که همۀ ارزش‌های دیگر را ممکن می‌سازد.