بلندترین پل جهان (داستانی برای کودکان با موضوع اضطراب اجتماعی)
معرفی محصول:
تامی نمیداند که چرا وقتی در کلاس پای تخته میرود، یا هنگامیکه در رستوران میخواهد غذایش را سفارش بدهد، اینقدر دستپاچه میشود. او متوجه شده است که دیگران وقتی میخواهند کاری را جلوی چشم بقیه انجام دهند مثل او دستپاچه نمیشوند. حتی پاتریک، که خجالتی است، گاهی اوقات در کلاس داوطلب میشود. پس چرا او نمیتواند؟! «آموختن در مورد افکاری که ما را دستپاچه میکنند و افکاری که ما را دستپاچه نمیکنند میتواند مفید باشد (افکار منجر به احساسات میشوند، بنابراین هنگامیکه افکار ما با عقل جور دربیاید، شادتر هستیم). شاید شما هم برخی از افکاری را که تامی را اذیت میکند تجربه کرده باشید... همۀ مردم دارند به من نگاه میکنند. نخیر، هیچکس به ما با دقّت یا خیره نگاه نمیکند. این کار انرژی خیلی زیادی از آدمها میگیرد! چیزها یا خوب هستند و یا بد. نخیر، بیشتر اوقات چیزها نه خوب هستند و نه بد. هر چیزی که نباید حتماً خوب یا بد باشد! اشتباهات شرمآور هستند. نخیر، اشتباه کردن یک اتّفاق خیلی عادی است. درواقع، اشتباهات هیچ معنایی ندارند... جز اینکه شما هم آدم هستید. همه گاهی اشتباه میکنند!. باید عیبها و عادتهای عجیب خودمان را از دیگران پنهان کنیم. نخیر، هیچ کسی با ذرهبین به عیبهای ما خیره نشده است، و به علاوه، ما باید خودمان را همانطور که هستیم بپذیریم. گاهی اوقات دوستان ما به خاطر همین ویژگیهای عجیب و غریبشان محبوب ما میشوند.» رُز به تامی ابزارهایی میدهد تا با استفاده از آنها بتواند بر ترس از جمع غلبه کند. تامی خودش هم یک ابزار تازه کشف کرده است! او هرچه بیشتر تمرین میکند، مهارت بیشتری هم پیدا میکند، و تامی بالاخره موفق میشود در مسیر خوش گذراندن و لذت بردن از زندگی بدون ذرهبین قرار بگیرد.
35,000 تومان
31,500 تومان