قديس فرانسيس آسيزي در باب رابطه انسانها و حيوانات بر اين باور است كه «بعد از هزاران سال متمادي رفتار از سر عشق با حيوانات ميتوان رنجهاي وارده به آنها را جبران كرد.» در اين كتاب نشان داده ميشود كه رفتار پيكاسو در سراسر عمر طولانياش با حيوانات همواره از سر عشقي است كه فرانسيس قديس از آن سخن گفته است. به رغم آن كه در خصوص زندگي و آثار پيكاسو كتابها و مقالات بسيار زيادي نوشته شده است، اما وجه حيواندوستي او به ندرت مورد توجه زندگينامهنويسان او قرار گرفته است.
بوريس فريدالد در كتاب حيوانات پيكاسو به روايت زندگي او از منظر رابطهاش با حيوانات ميپردازد. او در اين كتاب با زباني روشن و شاعرانه در لابهلاي بيان حكاياتي از زندگي شخصي و عاطفي پيكاسو با خانوادهاش، زنان و دوستانش به توصيف رابطه عميق او با حيوانات و همچنين بازنمايي آنها در طراحيها، نقاشيها، مجسمهها و سراميكهاي پيكاسو پرداخته و نشان داده كه اين رابطه چگونه به خلق آثار پيكاسو منتهي شده است. به تعبير آندره مالرو «گربه پرنده را پاره پاره ميكند. پيكاسو گربه را، نقاشي پيكاسو را ميدرد... و در نهايت نقاشي است كه هميشه زنده ميماند.»