در عصر پیشرفت فناورانه و سهولت ارتباطات، شاید فکر کنیم وضع کارگران جهان هیچوقت به این خوبی نبوده است. اما با وجود آنکه دستمزدها نسبت به گذشته ثابت مانده، قیمتها افزایش یافتهاند. یان ایکاوت اقتصاددان نشان میدهد که این وضع پیامد قدرت بازار افسارگسیختهای است که در انحصار چند شرکت معدود است، قدرتی که سبب میشود قیمتهای تعیینشده توسط این شرکتها بسیار بالاتر از قیمتهایی باشد که در یک بازار سالم رقابتی تعیین میشود. ایکاوت با استناد به پژوهشهای پیشگامانهاش و روایتهایی از وضعیت کارگران عادی نشان میدهد که چگونه قدرت بازار مانع رشد و شکوفایی عرصه کار شده و ممکن است، در غیاب سازوکارهای مناسبتری که ضامن رقابتاند، به تغییرات فاجعهباری در بازار و آشفتگی سیاسی بینجامد.
پارادوکس سود شرح میدهد که چطور در چهل سال گذشته چند شرکت انگشتشمار با تصاحب رقبا، حصول سودهای کلان و تخصیص عواید شدیدا نابرابر به کارگران، بخش عمده ماحصل پیشرفتهای فناورانه را در اختیار گرفتهاند. این شرکتهای «سوپراستار» به جای اینکه با قیمتهای کمتر، فواید فناوریهای برتر را به مصرفکنندگان منتقل کنند، میکوشند با بهرهگیری از این فناوریهای جدید قیمتها را همچنان افزایش دهند. این کار تا همین حالا هم عواقب بسیار گستردهای داشته است، از جمله افزایش غیرضروری قیمت تقریبا همه کالاها، کاهش تعداد شرکتهای نوپایی که قادر به رقابتاند، افزایش نابرابری و رکود دستمزد کارگران و کاهش شدید تحرک اجتماعی.
پارادوکس سود پژوهشی است بحثبرانگیز که هم نحوه آسیبرسانی قدرت بازار به مردم عادی را بررسی میکند و هم برای حل این مشکل و بازیابی اقتصاد سالم راهحلهای ملموسی پیشنهاد میدهد. دیوید آتر، استاد امآیتی و اقتصاددان برجسته حوزه اقتصاد کار، در ستایش «پارادوکس سود» مینویسد: «کتابی است بحتبرانگیز، جاهطلبانه و کاملا مناسب زمانه ما. ایکاوت نشان میدهد ظهور شرکتهای سوپراستاری که سودآوری گزافی دارند همه ما را بیش از پیش گرفتار فقر میکند.»