وقتی سازمانی را رهبری میکنیم، در واقع در پی پاسخ به این پرسش فلسفی هستیم که «انسان چیست؟». لیندزی داوسون در کتاب فلسفه و رهبران کسبوکار تجربه مدیریتیاش در شرکتهایی مثل فورد را با اندیشههای فلسفی در هم میآمیزد و مخاطبش را به سفری متفاوت میبَرد تا پاسخ همین سؤال را بیابد؛ سفری که از مرز میان فلسفه و کسبوکار میگذرد. او با مرور فشردۀ تاریخ کار در غرب و برخی مدلهای سنتی مدیریتی که انسان را موجودی منفعتمحور، پیشبینیپذیر و بینیاز از تأمل میبینند، از ما میپرسد که آیا رهبریِ سازمانهای مدرن هم با همین نگاه ممکن است؟ آیا انسان امروزی را هم میتوان با همین اخلاق مدیریت کرد؟ اگر پاسخ منفی است، جایگزینش چه خواهد بود؟
فلسفه و رهبران کسبوکار از خوانندگان دعوت میکند با الهام از ایدههای فلسفی، معنای کرامت انسانی را در قاب «کار» جستوجو کنند و مسیر یگانه توسعه فردیشان را بیابند. اینچنین است که رهبران میتوانند نگاهی تازه به انسان بیندازند. این کتاب نه کاملاً نظری است و نه ابزاری صرفاً عملی. پلی است میان اندیشه و عمل؛ جایی که مدیریت، نه فقط سامان دادن منابع، که تدبیر زندگی انسانی در بستر سازمان تلقی میشود. به عبارت بهتر، برای آنکه رهبر خوبی باشید باید اول از همه از خود بپرسید که «چه انسانی را مدیریت میکنم؟»