گوش به رود سپردند.آواي بسيارآهنگ رود به نرمي بهگوش ميرسيد.سيدارتها در آب روان نگريست و پيش چشمش صورتهايي نقش بست. صورت پدرش را ديد كه تنها بود ،در ماتم پسرش پير شده، و صورت خود را ديد كه تنها بود، او نيز در بند اشتياق فرزند دور شدهاش اسير. پسرش را ديد كه او نيز تنها بود و با شوري بسيار بر راه گدازان اميال جوان خويش ميشتابيد. هر يك از آنها روي به سوي مقصود داشتند و مقهور آن بودند و هر يك در رنج. رود با آواي رنج ميناليد.
سيدارتها كتابي است در ستايش بودا
كه راه خويش را پيگيرانه و بيهيچ سستي تا به آخر دنبال كرد،
كتابي در ستايش خويشتن باوري و استقلال راي.
زبان
|
فارسي
|
نويسنده
|
هرمان هسه
|
مترجم
|
سروش حبيبي
|
سال چاپ
|
1398
|
نوبت چاپ
|
3
|
نوبت ويرايش
|
1
|
تعداد صفحات
|
176
|
قطع
|
جيبي
|
ابعاد
|
12 * 0.8 * 16.5
|
نوع جلد
|
شوميز
|
وزن
|
135
|