سرنوشت به دنبالم بود؛ «چون ديوانهاي تيغ در دست» به خلاف همسالانم، تسليم آن نشدم. هر غروب پاييز از بلنداي تك درخت تناور روستايمان چشم به افقهاي دوردست و بيانتهاي كوير دوختم و به آواز درونم گوش فرا دادم؛ آوازي كه مرا به «انتخاب» فراميخواند. پس انتخاب كردم؛ فقر و بيپناهي را با شكيبايي تاب آوردم، از رنج و زحمت كار شانه خالي نكردم، سر در كتاب فرو بردم و بر همه تباهيهاي محيط اطرافم شوريدم...
اين قصه سرگذشت من است تا 18 سالگي.
زبان
|
فارسي
|
نويسنده
|
احمد زيدآبادي
|
سال چاپ
|
1398
|
نوبت چاپ
|
14
|
نوبت ويرايش
|
1
|
تعداد صفحات
|
288
|
قطع
|
رقعي
|
ابعاد
|
14.4 * 2 * 21.4
|
نوع جلد
|
شوميز
|
وزن
|
329
|