... و هنوز هم به چشم ميتوانيم ببينيم كه زنان ما در جاهاي مختلف ايران پا به پاي مرد كارهاي دشوار انجام ميدهند، در امر دامداري، كشاورزي، نساجي و غيره... و در سهمي كه از عذاب زندگي ميبرند و نيرويي كه در مقاومت و سختكوشي در برابر اين زندگي مصرف ميكنند هم هيچ كم از مردها ندارند. كدام پسر ايراني را شما ميبينيد كه نسبت به مادرش احساس دين در رشد و پرورش خودش، بيش از آنچه كه نسبت به پدرش دارد، نداشته باشد. در اين مايه كوشش خود به خودي من اين بوده كه شخصيت واقعي زن به عنوان نيروي بسيار ارزنده به تجلي دربيايد در كارهايم و اينطور كه ميبينم كم و بيش تا اينجا توفيقي حاصل كردهام. بازآفريني مرگان همچون اعتراض من، و همچنين اعتراض مرگان به اين زندگيست كه به ستم بر او و بر امثال او روا داشته ميشود؛ و مقاومت و سختكوشي مرگان و تحمل و سماجت او در عين حال نفي اين انگ ناتوان بودن است. مثل يك ماده ببر از زندگياش دفاع ميكند، آن را دگرگون ميكند و حتي پا به پاي ديگران وقتي كه لازم بشود با فردايي مبهم رو در رو ميشود؛ و به نظر من جز اين كه اين رفتارها زيباتر از رفتارهاي يك مرد است در قبال حوادث، هيچ تفاوتي نسبت به هم ندارند.
زبان
|
فارسي
|
نويسنده
|
محمود دولتآبادي
|
سال چاپ
|
1396
|
نوبت چاپ
|
10
|
تعداد صفحات
|
446
|
قطع
|
پالتويي
|
ابعاد
|
21.5 * 17.4 * 2.5
|
نوع جلد
|
گالينگور
|
وزن
|
400
|
از:
saeed50002000@gmail.com
به نظرم محمود دولت آبادي بايد بهترين نويسنده ايران شناخته بشه .
از:
حنا
تلخيِ تنهاييِ مرگان
از:
بهمن
نكتهي غمگين ماجرا اين بود كه همانقدر كه از تنهايي مرگان و جاي خالي شوهرش غصه ميخوريم، به سلوچ هم براي رفتنش حق ميدهيم و سزاوار سرزنشش نميدانيم.
از:
نگار
سلوچ رفته است و رد پاي رفتنش سخت مشهود است اما كمكم كمرنگ ميشود. هميشه پاي «زمان» در ميان است.